خوض کردن

لغت نامه دهخدا

خوض کردن. [ خ َ / خُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تعمق کردن. غوررسی کردن :
ز آنکه پیوسته ست هر لوله بحوض
خوض کن در معنی این حرف خوض.مولوی.معاندان بحسد در حق وی خوضی کرده اند. ( گلستان ).
- خوض کردن در سخن ؛ تعمق در معنی حرفی و کلامی کردن. رجوع به خوض شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) فرو رفتن در آب . ۲ - فرو رفتن در فکر ژرف اندیشیدن . ۳ - ( اسم ) ژرف اندیشی .
تعمق کردن غور رسی کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال میلادی فال میلادی فال چوب فال چوب فال لنورماند فال لنورماند