حجامی

لغت نامه دهخدا

حجامی. [ ح َج ْ جا ] ( حامص ) عمل حجام :
چون قدم از گنج تهی ساز کرد
کلبه حجامی خود باز کرد.نظامی.

فرهنگ فارسی

عمل حجام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم