توانا کن

لغت نامه دهخدا

توانا کن. [ ت ُ / ت َ ک ُ ] ( نف مرکب ) تواناکننده. نیرومندکننده. قدرت دهنده :
جهان آفرین ایزدکارساز
تواناکن ناتوانانواز.نظامی.رجوع به توانا شود.

فرهنگ فارسی

توانا کننده نیرومند کننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال پی ام سی فال پی ام سی فال میلادی فال میلادی فال حافظ فال حافظ