تنیان

لغت نامه دهخدا

تنیان. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) جسمانیات. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). مادی و مادیات. ( ناظم الاطباء ). || اولادی که از یک پدر و یک مادر باشند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). رجوع به ماده قبل و تن شود.
تنیان. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن است که 988 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم