لغت نامه دهخدا
تازه قلعه. [ زَ ق َ ع َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه است که در 34هزارگزی باختر مراغه و 7هزارگزی باختر شوسه مراغه بمیاندوآب واقع است. جلگه و معتدل و مالاریائی است و 1229 تن سکنه دارد، شیعه ، ترکی.آب آن از رودخانه مردی و چاه. محصول غلات ، کشمش ، بادام ، زردآلو. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی جاجیم بافی. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
تازه قلعه. [ زَ ق َ ع َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیه است که در 6500گزی شمال خاوری نقده و در مسیر شوسه نقده به مهاباد واقع است. جلگه و معتدل و مالاریائی است. سکنه 427 تن ، شیعه ، ترکی. آب آن از رود گدار. محصول آن غلات ، برنج ، چغندر، توتون ، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی جاجیم بافی. راه شوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
تازه قلعه. [ زَ ق َ ع َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان جرگلان بخش مانه شهرستان بجنورد است که در 50هزارگزی شمال خاوری مانه و 5هزارگزی خاور شوسه عمومی بجنورد به غلامان واقع است. کوهستانی و معتدل است. سکنه 457 تن ، شیعه ، کردی ، فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات ، کنجد. شغل اهالی زراعت ، مالداری. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).