بی رسن

لغت نامه دهخدا

بیرسن. [ رَ س َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + رسن ) بی افسار. رجوع به رسن شود. || اوباش. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بی افسار ٠ یا اوباش

فرهنگ اسم ها

اسم: بی رسن (دختر) (ترکی) (تلفظ: bir san) (فارسی: بيرسَن) (انگلیسی: bir san)
معنی: یکدانه، یگانه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی استخاره کن استخاره کن فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال جذب فال جذب