ثراب

ثراب

کلمه «ثراب» جمع «ثربه» است و به معنای دنب یا پیه حیوانات، به ویژه حیوانات اهلی مانند گاو و گوسفند، اشاره دارد. این واژه در زبان فارسی کلاسیک و متون قدیمی بیشتر دیده می‌شود و بار معنایی آن به ماده‌ای چرب بدن حیوانات مربوط است.

ثراب یا پیه تنها یک ماده دورریز نیست؛ بلکه در متون قدیمی و سنتی کاربردهای متنوعی دارد. از جمله مصارف آن می‌توان به خوراکی، صنعتی، سوخت، ساخت روغن‌ها، و حتی داروسازی سنتی اشاره کرد. به همین دلیل، استفاده از آن بسته به متن و شرایط می‌تواند هم جنبه مفید و هم جنبه ثانویه داشته باشد.

این کلمه به شکل‌های «ثرب» و «ثِراب» نیز آمده و در ادبیات فارسی و متون تاریخی گاهی دیده می‌شود. با توجه به جمع بودنش، معمولاً به مقادیر متعدد یا ترکیب کلی پیه‌ها اشاره دارد و در جملات سنتی حالت توصیفی و ملموس دارد، اما کاربرد آن فراتر از ماده‌ای بی‌ارزش است و بسته به نیاز، اهمیت و مصرف‌های متفاوتی دارد.

لغت نامه دهخدا

ثراب. [ ث ِ ] ( ع اِ ) ج ِ ثَربة.

فرهنگ فارسی

جمع ثربه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت