لغت نامه دهخدا
آن دوست که دیدنش بیاراید چشم
بی دیدنش از گریه نیاساید چشم
ما را ز برای دیدنش باید چشم
گر دوست نبیند بچه کار آید چشم. اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من وتو
گر پرده برافتد نه تو مانی و نه من .
و رجوع به ابوالحسن علی بن جعفر شود.