اقتاد

لغت نامه دهخدا

اقتاد. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قتاد و آن درختی است سخت خارناک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ج ِ قَتَد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بمعنی چوب پالان.( آنندراج ) ( منتهی الارب ). رجوع به قتاد و قتد شود.

فرهنگ فارسی

جمع قتاد و آن درختی است سخت خار ناک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال راز فال راز فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه