افاغنه

لغت نامه دهخدا

افاغنه. [ اَ غ ِن َ / ن ِ ] ( اِ ) ج ِ افغان که قومی است معروف. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). مأخوذ از تازی ، افغانها. گروه افغان. ( از ناظم الاطباء ). ج ِ اَفغانی. ( یادداشت بخط مؤلف ). پُختان. مرحوم ملک الشعرای بهار آرد: پختی بضم اول و یاء فارسی اشترهای قوی دوکوهانه و نر را گویند. ( تاریخ سیستان حاشیه ص 66 ). و بعقیده حقیرپختی منسوب به پختان است که نام اصلی افاغنه است.
افاغنه. [ اَ غ ِ ن َ ] ( اِخ ) سلاطین... دهلی. نام سلسله از سلاطین افغان دهلی که از 946 تا 962 هَ. ق. حکومت کردند. اسامی سلسله مزبور از این قرار است :
1- شیرشاه سال 946 هَ. ق.2- اسلامشاه سال 9523- محمد خامس - عادلشاه سال 9604- ابراهیم ثالث - سورسال 9615- سکندرشاه ثالث سال 962و این سلسله را امپراطوران مغول از میان برداشتند. ( از لین پول ص 269 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع افغان افغانان افغانها
سلاطیین دهلی . نام سلسله از سلاطین افغان دهلی که از ۹۴۶ تا ۹۶۲ حکومت کردند .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:افغان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم