باده خوار

لغت نامه دهخدا

باده خوار. [ دَ / دِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) شرابخوار. ( آنندراج ). شرابخواره. می خواره :
چون دل باده خوار گشت جهان
با نشاط و کروز و خوش منشی.خسروی.چو از می گران شد سر باده خوار
سته گشت رامشگر و می گسار.اسدی ( گرشاسب نامه ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم