بادش

لغت نامه دهخدا

بادش. [ دِ ] ( اِ ) بمعنی بادژ است و آن سرخی بسیاهی مایل باشد که در روی مردم بهم رسد و آنرا بعضی سرخ باد میگویند و بعضی مقدمه جذام میدانند. ( برهان ) ( آنندراج ). بادشکام. بادشنام. بادشفام. بادژو. سرخی و کمودتی که در روی پدید آید مانند جذام. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بادژفام و بادژکام و بادژ و باددژ شود.

فرهنگ فارسی

آن سرخی که به سیاهی ماند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال جذب فال جذب فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تماس فال تماس