اصلب

اصلب

واژه «أصلب» در زبان عربی صیغه تفضیل از ریشه «ص ل ب» است. این ریشه در اصل به معنای سختی، استواری و محکم بودن به‌کار می‌رود. بنابراین «أصلب» یعنی «سخت‌تر»، «محکم‌تر» یا «استوارتر» در مقایسه با چیز دیگر. این معنا بیشتر در متون عربی و اسلامی برای بیان شدت استحکام یا قدرت به‌کار می‌رود.

این واژه معمولاً برای توصیف اشیاء سخت، مانند فلزات یا سنگ‌ها، به‌کار می‌رود. همچنین در وصف انسان‌ها، بیانگر صلابت، پایداری و مقاومتی فراتر از حد معمول است؛ مثلاً می‌گویند فردی «أصلب من الحديد» یعنی سخت‌تر و مقاوم‌تر از آهن. این واژه گاهی بار معنوی و اخلاقی نیز دارد، به‌ویژه در متون دینی که استقامت در ایمان یا صبر را توصیف می‌کنند.

از نظر فرهنگی، این کلمه نماد پایداری و استقامت در برابر دشواری‌هاست. این مفهوم در ادبیات و گفتار روزمره نیز به‌صورت استعاری برای بیان قدرت روحی و اخلاقی به‌کار می‌رود. بنابراین، «أصلب» تنها به سختی فیزیکی محدود نمی‌شود بلکه می‌تواند نشانه اراده قوی، صبر در برابر مشکلات و توانایی مقابله با فشارها نیز باشد.

لغت نامه دهخدا

اصلب. [ اَ ل َ ] ( ع ن تف ) سخت تر. محکم تر. استوارتر. صلب تر. ( ناظم الاطباء ).
- امثال:
اصلب من الانضر.
اصلب من الجندل.
اصلب من الحجر.
اصلب من الحدید.
اصلب من النضار.
اصلب من عودالنبع.
اصلب. [ اَ ل ُ ] ( ع اِ ) ج ِ صُلب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).ج ِ صُلب، مهره پشت یعنی استخوان پشت. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

جمع صلب مهره پشت یعنی استخوان پشت.

جمله سازی با اصلب

المومن اصلب من الجبل اذا الجبل يستقل منه و المومن لايستفل من دينه. مؤمن محكم تر و سخت تر از كوه است زيرا از كوه گرفته و كاسته مى گردد، ولى از (دين، عقيده و باور) مؤمن (بر اثر مقاومتش ) چيزى كاسته وگرفته نمى شود.

(( سهل الخليقة لين العريكة، نفسه اصلب من الصلد و هواذل من العبد. )) (473)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نکوهیدن
نکوهیدن
شغال
شغال
گوز
گوز
دانش آموز
دانش آموز