مغنیه

لغت نامه دهخدا

( مغنیة ) مغنیة. [ م ُ غ َن ْ نی ی َ ] ( ع ص ) تأنیث مُغَنّی. ج ، مغنیات. ( از اقرب الموارد ). زن سرودگوی و غناکننده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مدخل بعد شود.
مغنیه. [ م ُ غ َن ْ نی ی َ ] ( ع ص ) زن مطرب و آوازخوان. ( ناظم الاطباء ). زن خواننده. قَینه. ج ، مغنیات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مغنی و مدخل قبل شود.

فرهنگ عمید

مغنّی (زن ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مغنی زن خواننده و سرود گوینده جمع : . مغنیات مغانی .

دانشنامه عمومی

مغنیه (استان تلمسان). مغنیه ( به عربی: مغنیة ) یک شهرداری در الجزایر است که در ناحیه مغنیه واقع شده است. مغنیه ۱۱۴٬۶۳۴ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم