مراش

لغت نامه دهخدا

مراش. [ م َ ] ( اِ ) به معنی قی باشد که آن را شکوفه و استفراغ هم میگویند و به این معنی به حذف الف نیز آمده است که مرش باشد. ( برهان قاطع ). ظاهراً این کلمه مصحف هراش است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به هراش شود. || قی کننده. ( ناظم الاطباء )؟
مراش. [ م َ ] ( اِخ ) دهی است ازدهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان ، در 36هزارگزی جنوب غربی ماه نشان بر کنار راه افشار به زنجان در منطقه کوهستانی سردسیری واقع و دارای 552 تن سکنه است. آبش از رودخانه کوسج وینگجه ، محصولش غلات و میوه و شغل مردمش زراعت است. آثار قلعه خرابه ای در این ده موجود است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

فرهنگ عمید

قی، استفراغ.

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان . دارای ۵۵۲ تن سکنه . محصول : غلات میوه .
قی کردن

دانشنامه عمومی

مراش (انگوران). مراش یک روستا در ایران است که در دهستان انگوران واقع شده است. مراش ۲۳۴ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم