لغت نامه دهخدا
ملک آباد. [ ] ( اِخ ) دهی از دهستان غار است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 171 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
ملک آباد. [ م ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان قمرود است که در بخش مرکزی شهرستان قم واقع است و 250 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
ملک آباد. [ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان ساوه است و 183 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
ملک آباد. [ م ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان میان دورود است که در بخش مرکزی شهرستان ساری واقع است و 480 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
ملک آباد. [ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مرحمت آباداست که در بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع است و 187 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
ملک آباد. [ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان لک است که در بخش قروه شهرستان سنندج واقع است و 170 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
ملک آباد. [ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از بخش دره شهر است که در شهرستان ایلام واقع است و 113 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
ملک آباد. [ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان میربیگ است که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است و 120 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
ملک آباد. [ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حسنونداست که در بخش سلسله شهرستان خرم آباد واقع است و 180 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
ملک آباد. [ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان دره صیدی است که در بخش اشترینان شهرستان بروجرد واقع است و 270 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
ملک آباد. [ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بربرود است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 317 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
ملک آباد. [ م َ ل ِ ] ( اِخ ) قریه ای است در پنج فرسنگی بیشتر میان جنوب و مشرق جشنیان. ( از فارسنامه ناصری ).
ملک آباد. [ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کربال است که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است و 204 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).