چهار زن

لغت نامه دهخدا

چهارزن. [ چ َ / چ ِزَ ] ( اِ مرکب ) کنایه از چهارعنصر است :
ننگری کاین چهارزن هموار
همی از هفت شوی چون زاید.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

کنایه از چهار عنصر است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم