نفس گویا

لغت نامه دهخدا

نفس گویا. [ ن َ س ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نطق ناطقه. ( یادداشت مؤلف ) :
یکی گوید مر او را نفس گویا.( ویس و رامین ).

فرهنگ فارسی

نطق ناطقه . یکی گوید مر او را نفس گویا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم