لغت نامه دهخدا
میان رود. ( اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 4هزارگزی خاور مرزبانی با245 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه و فاضلاب و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
میان رود. ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 13هزارگزی جنوب کوهدشت با 120 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
میان رود. ( اِخ ) دهی است از دهستان حسن آباد بخش مرکزی شهرستان آباده ، واقع در 68هزارگزی جنوب اقلید با 152 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).
میان رود. ( اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 65هزارگزی جنوب خاوری بیرجند با 203 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).، میانرود. ( اِخ ) دهی است از دهستان اسفیورد شور بخش مرکزی شهرستان ساری ، واقع در 3هزارگزی جنوب ساری با 280 تن سکنه. آب آن از رودخانه تجن و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
میانرود. ( اِخ ) دهی است از دهستان هرازپی بخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در 9هزارگزی باختری آمل با 160 تن سکنه. آب آن از رودخانه هراز و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
میانرود. ( اِخ ) دهی است از دهستان سه هزار شهرستان شهسوار، واقع در یک هزارگزی جنوب شهسوار آب آن ازچشمه و راه آن مالرو و صعب العبور است. در چهارهزارگزی آن چشمه معروفی است به نام شلف که آب معدنی گازداری دارد و برای امراض ریوی مفید است و مردم تنکابن بدانجا می روند. قله کوه معروف به تخت سلیمان در 8هزارگزی این ده است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
میانرود. ( اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار، واقع در 9 هزارگزی جنوب باختری شهسوار با 156 تن سکنه. آب آن از رودخانه گرگرود و سلیمان رود و راه آن مالرو است. بنای زیارتگاه قدیمی دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
میانرود. ( اِخ ) از بلوکات ناحیه نور در مازندران ، مرکز میانرود و عده قراء آن 42 و جمعیت تقریبی آن 5095 تن است. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ).