ملامت گو

لغت نامه دهخدا

ملامت گو. [ م َ م َ ] ( نف مرکب ) ملامت گوینده. آنکه سخنان سرزنش آمیز گوید. سرزنش کننده. ملامتگر :
عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند
ای ملامت گو خدا را رو مبین آن رو ببین.حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 278 ).و رجوع به ماده بعد و ترکیب ملامت گفتن ذیل ملامت شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم