مسیره

لغت نامه دهخدا

( مسیرة ) مسیرة. [ م َرَ ] ( ع مص ) سیر. مسیر. سیرورة. تسیار. رفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مسیر و سیر شود.
مسیرة. [ م َ رَ ]( ع اِ ) تأنیث مسیر. مدت سیر: بینهما مسیرة یوم ؛ أی مسافة سیر یوم ؛ یعنی میان آن دو به اندازه سیر کردن روزی است. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). راه : مسیرة یوم و لیلة؛ رفتن یک شباروزه. ( دهار ). در حدیث است : نصرت بالرعب مسیرة شهر. ( اقرب الموارد ).
مسیرة. [ م ُ س َی ْ ی َ رَ ] ( ع ص ) تأنیث مسیر. عقاب مسیرة؛ عقاب مخطط. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

تانیث مسیر عقاب مخطط
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال اوراکل فال اوراکل فال ماهجونگ فال ماهجونگ استخاره کن استخاره کن