مردکش

لغت نامه دهخدا

مردکش. [ م َ ک ُ] ( نف مرکب ) قتّال. کشنده. که مرد کشد :
به هر سو بدان آهن مردکش
به مردم کشی دست می کرد خوش.نظامی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال مکعب فال مکعب فال انگلیسی فال انگلیسی فال راز فال راز