متخلل

لغت نامه دهخدا

متخلل. [ م ُ ت َ خ َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) آن که خلال کند در دندان بعد طعام خوردن. ( آنندراج ) کسی که پس از خوردن، خلال در دندان کند. ( ناظم الاطباء ). || خلل انداز. ( آنندراج ) ( غیاث ). و رجوع به تخلل شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ خَ لِ ) [ ع. ] (ص. ) دارای سوراخ ها، فضاهای خالی و حفره ها، سوراخ سوراخ.

ویکی واژه

دارای سوراخ‌ها، فضاهای خالی و حفره ها؛ سوراخ سوراخ.

جمله سازی با متخلل

در آلیاژهایی که ناحیه انجماد بزرگی دارند، زمانی وجود دارد که ماده از یک مخلوط جامد-مایع تشکیل شده‌است. با خنک شدن ماده، میزان نسبی مواد جامد نسبت به مواد مایع بیشتر شده و در نهایت مواد مذاب در بین ماده‌ای جامد به دام می‌افتند. در این حالت امکان افزودن مذاب اضافی به این محل‌ها وجود ندارد، و قطعه ریختگی ایجاد شده معمولاً حاوی تعداد زیادی حفره‌های کوچک است. کنترل این گونه انقباض بسیار دشوار بوده و معمولاً شکل‌گیری محصولات متخلل اجتناب ناپذیر است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال پی ام سی فال پی ام سی فال ورق فال ورق فال راز فال راز