مربغ

لغت نامه دهخدا

مربغ. [ م ُ ب َ ] ( ع ص ) واگذار شده به سیری آب خوردن. ( از ناظم الاطباء ). نعت است از ارباغ. ( منتهی الارب ). رجوع به ارباغ و نیز رجوع به مُربَع شود.
مربغ. [ م ُ ب ِ ]( ع ص ) کسی که گذارد شتران را تا به وقت یا بی وقت آب خورند. ( آنندراج ). آن که شتران را رها می کند که به میل و خواهش خود آب خورند. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی است از ارباغ. رجوع به ارباغ و ارباع و مربغة شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم