گرنک

لغت نامه دهخدا

گرنک. [ گ ِ رِ ن َ ] ( اِ ) فلرز. فلرزنگ. فلغز. بدرز. بتوزه. لارزه. دستار. دستمال. ( یادداشت بخط مؤلف ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم