پیمانکاری

لغت نامه دهخدا

پیمانکاری. [ پ َ/ پ ِ ] ( حامص مرکب ) عمل پیمانکار. مقاطعه. پدراتچی گری. تعهد کردن انجام دادن کاری یا ساختن بنایی در قبال پول معینی بدون محاسبه ارقام جزء سود و زیان و یا سنجش نفع و ضرر ریز کالا یا مصالح بنائی و جز آن.

فرهنگ عمید

شغل و عمل پیمانکار.

فرهنگ فارسی

عمل پیمانکار تعهد کردن اجرای کاری یا ساختن بنایی در قبال وجهی مقاطعه .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم