هفت اعضا

لغت نامه دهخدا

هفت اعضا. [ هََ اَ ] ( اِ مرکب ) کنایه از مجموع بدن آدمی است ، و تقسیم آن بدین ترتیب است : سر با گردن ، سینه وآنچه در آن است ، پشت و آلت تناسل ، و دو دست و دو پای. ( آنندراج ). هفت اندام. ( ناظم الاطباء ) :
او کشیده ز هفت اعضا، جان
تو همی گوی هفت که به میان.سنائی.رجوع به هفت اندام شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از مجموع بدن آدمی است و تقسیم آن بدین ترتیب است : سر با گردن سینه و آنچه در آنست پشت و آلت تناسل . و دو دست و دو پای . هفت اندام .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم