لغد

لغت نامه دهخدا

لغد. [ ل ُ ] ( ع اِ ) گوشت کرانه گردن. ( منتهی الارب ). لغدود.لغدید. لغن. لغنون. || پوستی که از زیر حلق گاو آویخته باشد. ( دزی ). || گوشت پاره ای در گلو. ( منتهی الارب ). گوشتکی نزدیک لهاة. گوشت که بر گرداگرد ملازه بود. ( مهذب الاسماء ). || گوشت پاره اندرون گوش و گویا آن زاید است. || گوشت در پایان دهن بسوی حلق. ج ، الغاد. || منتهای نرمه گوش به طرف پایین. ( منتهی الارب ).
لغد. [ ل َ ] ( ع مص ) برگردانیدن شتر را بر جاده. || دراز کشیدن گوش را تا راست شود. || بازداشتن کسی را از حاجت وی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) لگد .
برگردانیدن شتر را بر جاده یا دراز کشیدن گوش را تا راست شود .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَقَدْ: حتماً و یقیناً - سوگند می خورم یا می خوریم که محققاً و یقیناً (ترکیب لـَ وقدْ ،در کتب لغت مصارف دیگری نیز برای "قَدْ "گفته اند که در قرآن کاربرد ندارد)
ریشه کلمه:
غدو (۱۶ بار)ل (۳۸۴۲ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس فال امروز فال امروز