قاپان

لغت نامه دهخدا

قاپان. ( ترکی اِ ) قپان. کپان :
یکی دیبا فروریزد ز رزمه
یکی دینار برسنجد بقاپان.عنصری.رجوع به قپان شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ترازویی که یک پله دارد و بجای پله دیگر سنگ را از شاهین آن آویزند قسطاس .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم