پرشاخ

لغت نامه دهخدا

پرشاخ. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) کثیف وانبوه ، از درخت. که شاخهای بسیار دارد، از حیوان.

فرهنگ عمید

درختی که شاخه های بسیار داشته باشد.

فرهنگ فارسی

درخت که شاخه های بسیارداشته باشد
( صفت ) که شاخهای بسیار دارد ( حیوان درخت ) انبوه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم