نفد

لغت نامه دهخدا

نفد. [ ن َ ] ( ع مص ) رسیدن به چیزی و درگذشتن از آن . ( المنجد ). رجوع به نَفذ شود.
نفد. [ ن َ ف َ ] ( ع مص ) نیست و نابود گردیدن و رفتن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). فنا شدن و رفتن. ( از متن اللغة ). نفاد. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ). نابود شدن و رفتن و منقطع شدن و به پایان رسیدن. گویند: نفد زادالقوم ، و نفد الماءُ من البئر، و مانفدت کلمات اﷲ. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

نیست و نابود گردیدن و رفتن . فنا شدن و رفتن . نفاد . نابود شدن و رفتن و منقطع شدن و به پایان رسیدن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نَفِدَ: به اتمام رسید - تمام شد - پایان یافت(در عبارت "لَنَفِدَ ﭐلْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی"چون به یک واقعیت حتمی اشاره کرده مضارع معنی شده است )
تکرار در قرآن: ۵(بار)
فانی شدن. تمام شدن. راغب گوید: «اَلنَّفادُ اَلفَناءُ» در لغت آمده «نَفَدَ زادُالْقَوْمِ» توشه قوم تمام گردید. در نهج البلاغه حکمت 57 فرموده: «اَلقْنْاعَةُمالٌ لایَنْفَدُ» قناعت مالی است که تمام نمی‏شود. . این روزی ما است که آن راتمام شدن نیست (تمام نمی‏شود) . آنچه نزد شماست تمام می‏شود و آنچه نزد خداست همیشگی است. * . نظیر این آیه است آیه 27 از سوره لقمان و در «کلم» تحت عنوان کلمات در قرآن مشروحا بررسی شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت