کوچاندن

لغت نامه دهخدا

کوچاندن. [ دَ ] ( مص ) کوچانیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوچانیدن شود.

فرهنگ عمید

کوچ دادن، جماعتی از مردم را از سرزمینی به سرزمین دیگر حرکت دادن.

فرهنگ فارسی

کوچ دادن، جماعتی ازمردم راازسرزمینی بسرزمین دیگرحرکت دادن
( مصدر ) کوچ دادن : کوچانیدن ارامنه از ارمنستان بدستور شاه عباس بزرگ .

فرهنگستان زبان و ادب

{droving} [کشاورزی- علوم دامی] حرکت دادن بدون شتاب گلۀ گوسفند در مسیرهای طولانی

ویکی واژه

حرکت دادن بدون شتاب گلۀ گوسفند در مسیرهای طولانی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم