کاسبی

کاسبی

کلمه‌ی کاسبی در زبان فارسی به فعالیتی گفته می‌شود که فرد برای کسب درآمد و تأمین زندگی خود انجام می‌دهد. این واژه معمولاً با مفهوم تجارت و کسب و کارهای کوچک همراه است و شامل خرید و فروش کالا یا ارائه خدمات به دیگران می‌شود. به عبارت ساده‌تر، هر فعالیتی که فرد از طریق آن پول به دست آورد، می‌تواند جزو کاسبی محسوب شود.

در جامعه‌ی امروز، این عمل نه تنها محدود به بازارهای سنتی و مغازه‌ها نیست، بلکه کسب درآمد از طریق اینترنت، مشاغل خدماتی و حتی تولید محتوا نیز به نوعی کاسبی محسوب می‌شود. افراد مختلف با توجه به توانایی‌ها و علاقه‌های خود به دنبال راه‌هایی هستند که بتوانند از آن طریق معیشت خود را تأمین کنند. بنابراین این کلمه مفهومی گسترده و متنوع دارد و تنها محدود به تجارت فیزیکی نیست.

از نظر فرهنگی و اجتماعی، کاسبی نقش مهمی در اقتصاد و زندگی مردم ایفا می‌کند. انجام صحیح و اخلاقی آن نه تنها باعث رفاه فرد می‌شود، بلکه به توسعه جامعه و اقتصاد محلی نیز کمک می‌کند. با این حال، انجام نادرست یا سودجویی می‌تواند اثرات منفی داشته باشد و اعتماد مردم به بازار و خدمات را کاهش دهد.

لغت نامه دهخدا

کاسبی. [ س ِ ] ( حامص ) عمل کاسب. کسب. پیشه وری. تجارت.
- کاسبی کردن؛ تجارت و کسب کردن.

فرهنگ معین

(س ) [ ع - فا. ] (حامص. ) تجارت، داد و ستد.

فرهنگ فارسی

۱ - کسب پیشه وری: [... این چند عزیز که اسم آنها نوشته میشود از کاسبی وجه معاش حاصل می نمودند ]. ( عالم آرا ) یا کار و کاسبی. کسب پیشه: [ برو در دکانت سر کار و کاسبی ]. ( هدایت. زنده بگور ). ۲ - داد و ستد تجارت.

ویکی واژه

تجارت، داد و ستد.

جمله سازی با کاسبی

ساختندش شریک در مکسب کاسبی گشت صاحب منصب
تا نپوسم به کنج خانه خموش شده‌ام کاسبی کتاب‌فروش
کارم آخر به کاسبی پیوست به خرید و فروش بردم دست
هر که مرد است بجز عشق ندارد کاری کسوت و کاسبی و پیشهٔ مردان عشق است
این روستا از نظر اقتصادی به علت عبور جاده از وسط روستا مرکز مناسبی برای کاسبی می‌باشد و به علت نزدیک بودن به شهر مشکلاتی از نظیر تاکسی رانی و.... نمی‌باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
برداشت
برداشت
قیز
قیز
می نگارد
می نگارد
سپور
سپور