وذی

لغت نامه دهخدا

وذی. [ وَذْی ْ ] ( ع اِ ) ودی. آب که پس ازبول بیرون آید. آب رقیق و لزج را که پس بول بیرون آید وذی گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). آبی که پس از انزال از کسی خارج میگردد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وَذی شود. || خراش. || ( مص ) خراشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و فعل آن از باب ضرب است. ( منتهی الارب ).
وذی.[ وَ ذی ی ] ( ع اِ ) وَذْی ْ. آبی که پس از انزال از کسی خارج میشود. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وَذْی شود.

فرهنگ عمید

= وذی vazi
مایعی که بعد از خروج منی بیرون می آید.

فرهنگ فارسی

خراشیدن، خرا ، مایعی که بعدازمنی بیرون می آید
آبی که پس از انزال از کسی خارج میشود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم