لغت نامه دهخدا
صل. [ ص ِل ل ] ( ع اِ ) درختی است. || گیاهی است. ( منتهی الارب ). || و در اصطلاح تجوید علامت وصل است.
صل. [ ص َ / ص ِ ل ل ] ( ع ص ، اِ ) باران فراخ. || باران کم و پریشان ، ضد است. || آواز آمین.
صل. [ ص َل ل ] ( ع ص ) صاف و روشن کردن شراب را. || جدا کردن حبه را از خاک به ریختن آب. || رسیدن حادثه و بلا کسی را. ( منتهی الارب ).
صل. [ ص ُل ل ] ( ع ص )برگردیده بو ومزه از گوشت و جز آن. ( منتهی الارب ).