عدل پرور

لغت نامه دهخدا

عدل پرور. [ ع َ پ َرْ وَ ] ( نف مرکب ) پرورنده عدل. مربی عدالت. دادپرور :
ز اقبال عدل پرور او جای آن بود
کز ننگ زنگ بازرهد یکسر آینه.خاقانی.و نسیم خصائل عدل پرور و شمیم شمایل فضل گستر او جماد و موات را چون دم مسیحا حرکت وحیات آورد. ( سندبادنامه ص 342 ).

فرهنگ فارسی

پرورنده عدل مربی عدالت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال احساس فال احساس فال فنجان فال فنجان فال رابطه فال رابطه