صاف و ساده

لغت نامه دهخدا

صاف و ساده. [ ف ُ دَ / دِ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) صاف و پوست کنده. بی پرده. بی ریا. بی شیله پیله.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) ساده دل بی ریا . ۲ - صاف و پوست کنده .
از اتباع است صاف و پوست کننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم