قربات

لغت نامه دهخدا

قربات. [ ق ِ ] ( ع اِ ) ج ِ قِرْبة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قِرْبة شود.
قربات. [ ق ِ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ قِرْبة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قِرْبة شود.

فرهنگ فارسی

جمع قربه

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قُرُبَاتٍ: وسیله های تقرّب ونزدیک شدن
ریشه کلمه:
قرب (۹۶ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت