غرشیده

لغت نامه دهخدا

غرشیده. [ غ َ دَ / دِ ] ( ن مف ) غضبناک و خشمگین و قهرآلود گردیده. ( برهان قاطع ). غراشیده. خشم آلود و تند. ( فرهنگ رشیدی ) ( فرهنگ نظام ) :
چو غرشیده گشتی ز کین و ستیز
گرفتی ازو دیو راه گریز.لبیبی ( از فرهنگ رشیدی ) ( از فرهنگ نظام ).در آنندراج و انجمن آرا غرشنده آمده و شعر مذکور نیز به نون نقل گردیده است ولی ظاهراً غرشیده صحیح است که نعت مفعولی از مصدر غرشیدن مخفف غراشیدن است. رجوع به غرشیدن و غراشیدن شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) خشمناک شده خشم آلود .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم