ذوالیزن

لغت نامه دهخدا

ذوالیزن. [ ذُل ْ ی َ زَ ] ( اِخ ) نعمان بن قیس حمیری یکی از ملوک و اذواء یمن. و او کسی است که از پیش به بعثت رسول اکرم صلوات اﷲ علیه و سلم بشارت داد. و نیزه های یزنی بدو منسوب است. و یزّن نام وادیی است به یمن و ذویزن بدانجا منسوب است. و سیف ذوالیزن از احفاد اوست. و صاحب غیاث اللغات بنقل از مؤید گوید:
او در دلیری و نیزه زنی معروف بود.
ذوالیزن. [ ذُل ْ ی َ زَ ] ( اِخ ) ( سیف... ) :
کو جریر و کو فرزدق کو ظهیر کو لبید
روبه عجاج و دیک الجن و سیف ذوالیزن...
گو فراز آیند و شعر اوستادم بشنوند
تا غریزی روضه بینند و طبیعی نسترن.منوچهری.ای بدل ذوالیزن بوالحسن بن حسن
فاعل فعل حسن صاحب ذوکف راد.منوچهری.پروردگان مائده خاطر منند
گر خود بجمله جز پسرذوالیزن نیند.خاقانی.رجوع به سیف... و ابناء شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم