داروغگی

لغت نامه دهخدا

داروغگی. [ غ َ / غ ِ ] ( حامص ) شبگردی و پاسبانی. || حکومت و نظارت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

عمل و شغل داروغه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال احساس فال احساس فال فنجان فال فنجان فال کارت فال کارت