بیس

لغت نامه دهخدا

بیس. ( ع اِ ) نوعی ماهی رودخانه. ( از دزی ج 1 ص 135 ).
بیس. [ ] ( ع اِ ) لغت ردی است در «بئس ». ( از ذیل اقرب الموارد ). رجوع به بئس شود.
بیس. [ ب َ ] ( ع مص ) میس. تکبر کردن مردم و آزار دادن ایشان را. ( از ذیل اقرب الموارد ). بزرگی جستن بر مردم و آزار دادن. ( یادداشت مؤلف ).
بیس. [ ب َ ] ( اِخ ) نام ناحیتی است به سرقسطه به اندلس. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1833 و مراصدالاطلاع شود.
بیس. ( اِخ ) نام یکی از خدایان مصر باستان بر شکل انسانی کوتاه قد که چشمانش چون چشمان گاو و پوستش چون پوست شیر است. ( از معجم الالفاظ الاثریة تألیف یحیی الشهابی ).

فرهنگ فارسی

کلمهای که در ذم استعمال میشود، خلاف نعم
نام یکی از خدایان مصر باستان بر شکل انسانی کوتاه قد که چشمانش چون چشمان گاو و پوستش چون پوست شیر است .

دانشنامه عمومی

بیس (صدا). بیس ( انگلیسی: Bass ) نواکی را توصیف می کند ( که «عمیق» نیز خوانده می شود ) که بسامد، نواک و محدوده صوتی آن از ۱۶ - ۲۵۶ هرتز ( نت «دو»ی اکتاو صفر تا اکتاو چهار ) است. در ساخت موسیقی، چنین ترانه و قطعاتی پایین ترین قسمت هارمونی هستند. در گروه کر بدون همراهی ساز، بیس توسط خواننده های بیس بالغ مذکر فراهم می شود.
بیس (فیلم). «بیس» ( انگلیسی: The Base ) یک فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر اکشن و مهیج به کارگردانی مارک ال. لستر است که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم