بی حرمت

لغت نامه دهخدا

بی حرمت. [ ح ُ م َ ] ( ص مرکب ) بی ادب. بی آبرو :
این چنین سنگدلی بی حق و بی حرمت جفت
شاه مسعود مبیناد و میفتاد ز راه.منوچهری.و دلم از جهت وی مشغول بود فارغ شد که بدست این بیحرمتان نیفتاد. ( تاریخ بیهقی ).
سوی خردمند بصد بدره زر
جاهل بی قیمت و بی حرمت است.ناصرخسرو.من بدیشان شکرم جاهل بی حرمت را
که خران را حکماباز بشیران شکرند.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

بی ادب ٠ بی آبرو

ویکی واژه

indecente
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال عشقی فال عشقی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی