تاجی

لغت نامه دهخدا

تاجی. ( ص نسبی ) منسوب به تاج. رجوع به تاج شود.
تاجی. ( اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: یکی از شعرای ایران است. وی در دوران سلطنت عالم گیر شاه بهندوستان رفت و به وی انتساب یافت. از اوست :
در حیرتم کنون که جهان پر ز کشتنی است
بیکار در نیام چرا ذوالفقار ماند؟
تاجی. ( اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: یکی از شعرای عثمانی و پدر تاج بک زاده جعفر و سعدی از شعرای ترکیه میباشد. وی در زمان ولایت عهد سلطان بایزید سمت دفترداری او را داشته است. از اوست :
گوزیاشلو کوکل زلف پریشانلر ایچنده
قالدم قرکوکیجه ده بارانلر ایچنده.

فرهنگ فارسی

مولف قاموس الاعلام .

ویکی واژه

تاجی (جمع تاجی‌ها)
در ایران به طرفداران تیم استقلال گویند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم