تازی
فرهنگ معین
(ص . ) ۱ - عرب ، عربی . ۲ - زبان عربی .
فرهنگ عمید
۲. عربی.
۳. (اسم، صفت ) اسبی از نژاد عربی.
نوعی سگ شکاریِ بسیار دونده و تیزرو با بدن لاغر و پاهای دراز.
فرهنگ فارسی
( اسم ) سگ شکاری
تازی عنه بازگشت از وی برای حوض ساختن .
دانشنامه اسلامی
لفظ تازی و صورتهای دیگر آن: تاچیک، تاجیک، تاژیک، تازیک و تازیگ، ظاهراً از نام قبیله «طی» مشتق شده که همسایه شاهنشاهی ایران و از نیرومندترین قبایل عرب بوده اند و به گواهی مدارک سریانی و یهودی، و از بابت تسمیه کل به اسم جزء، به معنای عرب یا اعراب به طور کلی بوده است.
اینگونه تسمیه نظایر دیگری نیز دارد، چنانکه یونانیان و رومیان لفظ پرسیا (پارس) و عرب لفظ فُرس را که به معنای مردم فارس است، به همه ایرانیان اطلاق کرده اند.
نیز گفته اند که سریانیها و ایرانیان لفظ یون را، که نام قبیله ای در آسیای صغیر بوده، به معنای همه قوم هلاس یعنی هلنی گرفته اند.
اگر دیده می شود که در متون، تازی را به معنای عرب و بعضی صورتهای دیگر آن را به معنای ایرانی گرفته اند، علت آن احتمالاً این باشد که اشتقاق این کلمه را هم از مادّه طی عربی و هم از تات ترکی دانسته اند.
← واژه تات در ترکی
(۱) محمد دبیرسیاقی، «تات و تاجیک و تازیک»، در نامواره دکتر محمود افشار، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۰ش.
(۲) علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا.
(۳) یحیی ماهیار نوابی، «تاجیک و تازیک»، در ارج نامه ایرج: به پاس نیم قرن سوابق درخشان فرهنگی و دانشگاهی استاد ایرج افشار، به کوشش محسن باقرزاده، تهران: توس، ۱۳۷۷ ش.
(۴) محمود کاشغری ،دیوان لغات الترک.
ویکی واژه
زبان عربی.
سگ شکا