حسادت

لغت نامه دهخدا

حسادت. [ ح َ دَ ] ( ع مص ) حسد ورزیدن. بد خواستن. تمنا کردن انتقال نعمت و فضیلت از کسی بسوی خویش یا زایل شدن از وی. ( آنندراج ). رشک. رشک بردن. حسد. بدخواهی. بدخواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). رشگنی. بدخواستن برای کسی .
حسادة. [ ح َ دَ ] ( ع مص ) رجوع به حسادت شود.

فرهنگ معین

(حَ دَ ) [ ع . حسادة ] (مص ل . ) رشک بردن ، حسد بردن .

فرهنگ عمید

= حسد * حسد بردن

فرهنگ فارسی

حسدبردن، رشک بردن، زوال نعمت راخواستن
۱ - ( مصدر ) رشک بردن حسد بردن . ۲ - حسد ورزی .

فرهنگستان زبان و ادب

{jealousy} [روان شناسی] هیجانی منفی در یک رابطۀ سه سویه شامل حسود و محبوب و رقیب که بین حسود و رقیب شکل می گیرد

دانشنامه عمومی

حسادت (فیلم ۲۰۱۳). حسادت ( فرانسوی: La Jalousie ) فیلمی در ژانر درام است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به لویی گارل اشاره کرد.
این فیلم در بخش رقابت اصلی 70مین جشنواره بین المللی فیلم ونیز به نمایش درآمده است.
حسادت (نقاشی). حسادت ( نروژی: Sjalusi ) یک نقاشی کشیده شده توسط هنرمند نروژی، ادوارد مونک، است. مونک در طول کل عمرش حدود ۱۱ نسخه از حسادت کشید. اولین نقاشی در سال ۱۸۹۵ و آخرین در دهه ۱۹۳۰ میلادی کشیده شدند. این آثار به شیوه های مختلفی درست شدند.

ویکی واژه

gelosia
حسادة
رشک بردن، حسد بردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم