تفوق

لغت نامه دهخدا

تفوق. [ ت َ ف َوْ وُ ] ( ع مص ) فراخی نمودن در عیش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || فواق فواق مکیدن بچه شیر را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نوشیدن چیزی بعد چیزی. ( از اقرب الموارد ). || فواق به فواق دوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || انفاق کردن بر مهل. || ترفع بر قوم. ( از اقرب الموارد ). برتری نمودن. ( غیاث اللغات ). افزونی داشتن بر چیزی. ( آنندراج ). برتری و بالایی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ فَ وُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) برتری یافتن .

فرهنگ عمید

۱. برتری جستن.
۲. برتری یافتن، برتر و بالاتر شدن.
۳. برتری و بالایی.

فرهنگ فارسی

برتری جستن، برتری یافتن، برتروبالاترشدن
۱ - ( مصدر ) برتری یافتن . ۲ - ( اسم ) برتری . جمع : تفوفات .

ویکی واژه

predominio
برتری یافتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال امروز فال امروز استخاره کن استخاره کن فال لنورماند فال لنورماند