ترفع به معنای ارتقاء و افزایش است که در بسیاری از زمینهها، از جمله علم و فرهنگ، به کار میرود. این واژه از نظر معنایی به مفهوم بالابردن سطح دانش و آگاهی افراد اشاره دارد. ترفع معمولاً در متنهایی مورد بحث قرار میگیرد که هدف آن، ایجاد پیشرفت و رشد در جامعه است. در عرصه علم، ترفع میتواند به معنای ارتقاء سطح تحقیقات و نوآوریها باشد که به تبع آن، جامعه علمی و فرهنگی به سمت جلو حرکت میکند. همچنین، در حوزههای اجتماعی و اقتصادی، تررفع میتواند به بهبود کیفیت زندگی و افزایش رضایت افراد از زندگی اشاره کند. به عبارت دیگر، این مفهوم نشاندهنده تلاش برای رسیدن به اهداف بالاتر و ایجاد تغییرات مثبت در زندگی شخصی و جمعی است. با توجه به اهمیت ترفع در جوامع مختلف، میتوان گفت که این مفهوم نه تنها در زمینههای علمی و فرهنگی، بلکه در زندگی روزمره افراد نیز تأثیر عمیقی دارد. به همین دلیل، درک و توجه به این واژه میتواند به ما کمک کند تا در مسیر پیشرفت و توسعه فردی و اجتماعی گام برداریم.
ترفع
لغت نامه دهخدا
ترفع. [ ت َ رَف ْ ف ُ ] ( ع مص ) برتری نمودن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). برتری کردن. ( دهار ). بلندی گرفتن و بالا شدن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). بلندی جُستن و کنایه از غرور و تکبر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ): ترفعت بی همتی عن کذا. ( از المنجد ): تا کاروی [ بوسهل ] بدان درجه رسید که از وزارت ترفع می نمود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 334 ). و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او [ نصربن احمد سامانی ] بود و اسباب تمنع و علل ترفع در غایت ساختگی. ( چهارمقاله ص 31 ).
این فروع است و اصولش آن بود
که ترفع شرکت یزدان بود.مولوی.پس اعوذ ازبهر چه باشد چو سگ
گشته باشد از ترفع تیزتگ.مولوی.|| بلند کردن مرد چیزی را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. خود را از دیگران برتر دانستن.
۳. بلند شدن.
۴. بلندمرتبه شدن.
۵. سربلندی.
۶. غرور، تکبر.
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه ترفع
هر یک از غایت ترفع قدر پیشوای بزرگ و صاحب صدر
از قدر تو گرفت ترفع سپهر دین وز جاه تو نمود تمکن زمین ملک
از قدر تو چرخ در ترفع وز رای تو عقل در تحیر