بیشعور
بی شعور. [ ش ُ ] ( ص مرکب ) نادان و احمق. ( آنندراج ). نادان. بی عقل. بی ادراک. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شعور شود.
(شُ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) نادان ، بی - عقل ، احمق .
نافهم، نادان، بی عقل.
( صفت ) نادان بی عقل بی ادراک احمق نفهم .
نادان، فاقد شعور کافی