بوژ

لغت نامه دهخدا

بوژ. ( اِ ) گرانی و سنگینی تب و حرارت باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) .
بوژ. [ ب َ ] ( اِ ) گرداب. ( برهان ) ( آنندراج ) ( مجمع الفرس ) ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

( اِ. ) ۱ - گرداب . ۲ - سنگینی حال و تب و حرارت بدن .

فرهنگ عمید

گرداب.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گرداب .

ویکی واژه

گرداب.
سنگینی حال و تب و حرارت بدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم